۱۳۸۷ خرداد ۱۵, چهارشنبه

اصفهان - شاهین شهر

تازگیا یه سفر داشتم به شاهین شهر که جزء استان اصفهان و یکی از شهرای اونه.

تو این سفر چیزای جالب و عجیب غریب و با حالی دیدم که دوست داشتم بهتون نشون بدم و توضیح بدم:


جدولِ بنفش:

این واقعا برام جالب بود چون تا حالا نظیرش رو ندیده بودم. خیلی عجیبِ که بلوارهای یه شهر این رنگی باشه، معلوم نیست شهردار چه فکری کرده که این کار رو انجام داده، شاید چون رنگ سالِ این کار رو کرده ولی بازم دلیل نمیشه که عرف رو زیر پا گذاشت. به هرحال این یکی از عجایب بود.



لباس عصر ! :


من که تخصص زیادی در این زمینه ندارم ولی می دونم که لباس شب داریم ولی لباس عصر رو دیگه خدا می دونه که چیه. حالا اون هیچی، یکی بیاد برا من بگه که طبقه بالاکسا یعنی چی؟!

(تو پرانتز این رو بگم که این مغازه توی خودِ اصفهان بوده ولی چون تو همین سفر بود لازم دونستم که پستش کنم.)



نیازمندی به فروشنده:


اینجا نوشته: " یک فروشنده خانم با روابط عمومی بالا(مسلط به کامپیوتر)"

از کی تا حالا روابط عمومی بالا شده تسلط به کامپیوتر؟ جدا کسی که این رو نوشته هدفش چی بوده؟ روابط عمومی یا کامپیوتر؟

من که از این سوژه هیچی نفهمیدم!


Yabo !!! :

این یکی زیاد ربطی به شاهین شهر نداره ولی چون اونجا دیدم گفتم به شما هم نشونش بدم.

تا حالا همچین برند مسخره ای ندیده بودم، حتی چیزی هم در موردش نشنیده بودم ولی خیلی باحاله، گامی نوین در صنعتِ موسیقی بود. اگه این برند خارجی باشه و مربوط به داخل نباشه که هیچ، ولی اگه داخلی باشه واقعا محشره.(البته اگه خارجی هم باشه من ترجیح می دم که یه همچین چیزی وارد کشور نشه.


جوونهای شاهین شهر :

نکته ی مهمی بود که من دیدم، همه ی مردم می گن نسل جوون بی هدف و بی انگیزه و خوش گذرون هستن و این موضوع رو می شه به طور واضح اونجا ببینید.

پسرا صبح که از خواب بیدار میشن، صبحانه رو می خورن و می رن تو خیابون و مردم رو دید می زنن تا وقت ناهار، بعد از ناهار هم یه کم استراحت می کنن و طرافای ساعت 5 دوباره می زنن بیرون و به کارشون می رسن.

خوش به حالشون، همشون سرکار هستن و به یه کاری مشغولند، مثل اینکه شغل شریفی هم هست (البته از نظر دختراشون).

من حدود 1ماه اونجا بودم و روزِ دوم دیگه کل پسرا تکراری شده بودند، دیگه خودتون ببینید که قضیه چیه.

البته تو تهران هم یه زمانی به قول معروف سر چهار راه وایسادن مد شده بود ولی این موضوع مربوط به خیلی وقت پیش میشه ولی خدا رو شکر که من هیچ وقت جزء این علافها نبودم.

دخترا هم وضعیتِ مشابهی داشتن ولی به شکل دیگه.

به هر حال نکته ی جالبی بود که لازم می دونستم بگم.

البته اینم بگم که آدمای کار درست زیادی هم اونجا هستن که این وضعیت رو ندارن و خودشون هم از این قضیه خیلی شاکی هستن. برای نمونه چند تا از دوستای صمیمیِ خودم.


شبکه ی ارتباطات سیار :

وای نمی دونید اونجا چقدر وضع خطهای همراه اول خرابه، واقعا افتضاحِ (افتضاح به معنای واقعی)، فکر کنم تعداد مشترکین بیشتر از ظرفیتِ مخابرات باشه، دقیقا همون مشکلی که ما یک سال پیش تو کرج داشتیم و با کار افتادن اپراتور دوم مخابرات حل شد.


Drivers! :

همه اونجا به قول معروف به پا درایور هستن.

وافعا وحشتناک و عل اللهی رانندگی می کنن، البته رانندگیِ اصفهانی ها از این نظر زبان زد خاص و عام است.


کرایه تاکسی :

یه چیزی که من خیلی باش حال کردم همین بود. کرایه ی یه خط که اینجا 150 تومانِ، اونجا فقط 50 تومانِ !!

یه دونه ماشین دربست کردم 300 تومان !!

یه آژانس گرفتم 700 تومان !!

واقعا خیلی خوبه، اونجا دوست دارید هی ماشین دربست کنید.


و خیلی چیزهای دیگه که من دیدم و یادم نیست و یا اصلا ندیدم ...